Saturday, August 15, 2009

 
درست است،همین بود آقا!
اما
صدا و قیافه‌اش فرق می‌کرد
و نگاهش
این‌طور معصومانه نبود


حالا،
اجازه می‌دهید که مرخص شوم؟*


سمیه


این‌چندوقت هربار که شجریان گوش می‌کنم و می‌رسد به این‌جا که «برسان باده که غم روی نمود ای ساقی، این شبیخونِ بلا باز چه بود ای ساقی»؛ عجیب یادِ توحیدلو می‌افتم. یادِ همان دقایقِ اولیه که همه‌جا،پای استوس‌اش، نوشت: «این شبیخونِ بلا باز چه بود ای ساقی»


 


*شمس‌لنگرودی