Sunday, December 20, 2009



هنری میلر می‌گه به‌ترین راه برایِ فراموش‌کردن ِ زن‌ها اینه‌که اونو به نوشته در بیاری.

 

یک وقتِ خلوت و یواشی هم بشینید این عاشقانه‌ی فان ِ پانصدروزِ سامِر را نگاه کنید،که از مالکیت می‌گوید. از «آی لاو آس». از این‌که می‌پنداری آدم ِ رابطه‌ت تو را از آن‌چه در برخوردش سراغ می‌گیری بسیار بیش‌تر دوست می‌دارد. از واقعیت تا انتظار. از حرفی که آدمه با تو نداره و با کارت ِ عاشقانه و تبریک ری‌پلیس‌اش می‌کنه. از این‌که دوست‌داشتنه موندگارتره یا معماری ِ یک ساختمان. از سرنوشت. از این‌که در سامر، نمی‌توانی آتمن را ببینی،حواست نیست.که یادت باشد گاهی خورشید ِ آتمن داغ‌تر است. خلاصه‌ترش را باید تصادف نامید؛ همین یک کلمه.

This is a story of boy meets girl. But you should know up front, this is not a love story.

Sunday, December 13, 2009

موزه


مطمئن باشید
دیگر از درون تهی شده‌ام
می‌توانید
مرا از کاه پُر کنید

بگذارید کنار ِ سر ِ آن گوزن
یا
نزدیک ِ خرس ِ قطبی ِ خشک شده
روبه‌رویِ در

بنویسید
خودم
خودم را اهدا کرده‌ام

از تاریخ خجالت می‌کشم
مرا در زیست‌شناسی بررسی کنید


«گروس عبدالملکیان»

Saturday, December 5, 2009





- تو تاریکی که عدد معنی نمی‌ده