Friday, June 5, 2009

دعوا سر لحاف داف یا ملا

دعوا سر لحاف ملا ... grand cafe


...به او گفته‌بودند:«مردها فقط چیزی را که روی ملافه می‌بینند، باور دارند.» و آن‌ها کلکِ زنانه‌ای جور می‌کردند و آن‌را خونی می‌کردند تا نشان از دست دادن بکارت باشد و فردای روز عروسی‌اش آن را در حیاطِ خانه‌اش زیر آفتاب پهن کند:
ملافه‌ای نخی با لکه‌ی خونینِ افتخار.


(گزارشِ یک مرگ- گارسیا مارکز)


اوایلِ همین امسال بود که هاشمی رفسنجانی روشن کرد که اگر چهار سال سکوت کرده است، درخواستِ رهبر بوده‌است.و به صراحت گفت، تنها کاری بوده‌است که می‌توانسته برای او انجام دهد، تا دولت بتواند این چهار سال را با پشتیبانیِ رهبر صرفا طی کند.این موضوع اتفاقن خیلی نکته‌ی مهمی‌ست. حتی اگر احمدی‌نژاد، در مناظره با میرحسین موسوی، آن‌گونه از اراجیف به هم نمی‌بافید. دفتر هاشمی، حالا از ضرغامی خواسته تا در همان ساعت و همان شبکه از خود دفاع کند.معین خواستارِ انتشارِ جوابیه‌اش از سیما شده و نیز فرزند ناطق نوری از میرحسین دفاع کرده‌است. همچنان محمود احمدی نژاد دروغ می‌بافد و سرسختانه گستاخی و عاقبت‌نااندیشی می‌کند. به‌طوری که به یقین، ما می‌دانیم که احمدی‌نژاد کِشِ شلوارش آنقدری سفت و محکم نیست که امثالِ هاشمی،ناطق،کرباسچی و...  نتوانند به‌راحتی آن‌را پایین کِشند.
اما در موردِ برخی از «جواب ندادن‌های موسوی» نظرم این است که باید آن‌ها را به دو بخش تقسیم کرد، یکی آن‌هایی که به او مربوط بود، یکی آن‌هایی که به او مربوط نبود. آن‌هایی که نامربوط بود را جواب ندادن و به جایش پرداختن به مشکلات و نواقص و کاستی‌های خود دولت به‌ترین کار موسوی بود. ولی برخی را که مربوط به خود بود را پاسخ نگفت، که به‌تر بود می‌گفت. مثلا آن‌چه راجع‌به یک روزنامه‌ای که در زمان موسوی منتشر می‌شد و احمدی‌نژاد اظهار داشت، موسوی نقدهای آن‌را سرکوب کرد. یا شرح این‌که مجاب کند، تفاوت شرایطِ جنگ و بعد از جنگ را با شرایط فعلی.
من اعتقادی ندارم به این‌که باید در این مناظره‌های مسخره‌ی سیما، «برنده» تعیین کرد. زیرا این مناظره‌ها تنها یک بازنده دارد و نه هیچ برنده‌ای و آن بازنده «رهبر» است. حتی اگر هیچ نمی‌دیدیدم و هیچ نمی‌خواندیم و هیچ نمی‌شنیدیم، برای استدلالِ حرفم همین بس که دست‌بوس ِ او، رییسِ دفتر بازرسی ِ رهبر را، خراب می‌کند. هر سیستم، متشکل از پارت‌هاست و روابطشان. الان این سیستم حکومت، در پارت‌ها و روابط دچار مشکل شده‌است. من کاری ندارم به مزخرف بودن آن، ولی سیستمی که بر کشور می‌خواهد حکومت کند، این پارت‌ها و اینتِرَکشِن‌ها، این لینک‌ها را بایست اصلاح و بازسازی کند و از شانسِ خوب، انتخابات فرصتِ خوبی برای این ترمیم است.
احمدی‌نژاد، کذب‌گو و خطرناک است. من این خطرناک بودن را در قبلا در یادداشتِ «خرداد را زمستان نکنید» هم گفته‌بودم. من به میرحسین موسوی رای می‌دهم، امیدوارم که این خیانت‌ها و دروغ‌ها و اراجیف‌گویی نه به پایان که به کمترینِ خود رسد، امیدوارم حاشیه‌سازی و اختناق و سانسور کم شود و فضای تنفس و سبزاندیشی و نو گرایی دوباره از سر گرفته‌شود،بارور شود. شیخِ اصلاحات را هم نمی‌خواهم،انتخابش نمی‌کنم،اتفاقن فکر می‌کنم برخلاف آن‌که طرف‌دارانش پُز ِ خ.ا.ی.ه.‌های او را می‌دهند،اگر صحت‌اش در وزن و تعداد مورد تایید، لمس‌کنندگانِ حضرتش واقع شده‌باشد، باز هم این همه به دردِ حالای این مملکت نمی‌خورد و کاربردی ندارد. من هنرمندی ِ ضعیفِ میرحسین و همسرش و صبر و متانت‌اشان را ترجیح می‌دهم. امیدوارم او هم بیاید و پشتِ میرحیسن بایستد هرچند امیدِ دور از انتظاری‌ست ولی محال نیست.خاتمی هم امیدوارم گسترده‌تر از این حرف‌هایش، ریا و تزویر احمدی‌نژاد را از صحنه به‌در کند.



مرتبط:
۱- ضرغامی: پاسخ هاشمی به احمدی‌نژاد را بعد از انتخابات پخش می‌کنیم!
۲- کروبی: در مناظره با احمدی‌نژاد همه حرف‌هایم را خواهم زد
(گراند کافه، به کروبی پیشنهاد می‌دهد، برای احتیاط،عکسی از مامان محمود،یا حداقل خانومش یا خواهرش رو هم تو کیفش بذاره.)
۳- تمام شد،تمام
۴- نود سیاسی: قسمت اول | قسمت دوم