اواخر سالِ پیش، رهبرِ جمهوری اسلامی:
«مثلِ کسیکه پنج سالِ دیگر بناست کار بکند، کار بکنید.یعنی تصور کنید که این یکسال بهاضافهی چهار سالِ دیگر در ید ِ مدیریتِ شماست.با این دید نگاه کنید و کار کنید و برنامهریزی کنید و اقدام کنید.»
(+)
تبلیغاتِ احمدینژاد در تلویزیون، دورهی اول:
«واقعا مشکلِ مردم ما الان شکل موی بچههای ماست؟ بچهها دوست دارن موهاشون رو هر جوری بذارن،به من و تو چه ربطی داره؟ من و تو باید به مسائل اساسی کشور برسیم. یعنی دولت باید بیاد اقتصاد رو سامان بده، فضای کشور رو آرامش ببخشه، امنیت روانی درست کنه، پشتیبانی بکنه از مردم، مردم سلایق گوناگون دارن. سنتهای مختلف، اقوام مختلف، تیپهای مختلف.دولت خدمتگزار همه است. چرا مردم رو کوچیک میکنیم؟ یعنی واقعا مردم رو این قدر کوچیک میکنیم که الان مشکل مهم جوونهای ما اینهکه مدل موشون رو چه جوری بزنن و دولت هم نمیذاره. شان دولت اینه؟ شان مردم اینه؟ این توهین به مردم ماست. چرا مردم رو دستِ کم میگیریم؟الان مشکل کشور اینهکه مثلا فلان دختر ما فلان لباس رو پوشید؟ یعنی مشکل کشور ما اینه؟ مشکل مردم ما اینه؟»
(+)
اوایلِ سالِ هشتادوهشت طیِ یک جلسهی خصوصی:
«هیچ معنایی ندارد ریاستجمهوری در ایران دو دورهیی باشد و همانگونه که نمایندگی مجلس در ایران نامحدود است، دورانِ ریاستجمهوری هم باید نامحدود باشد...ما باید از تجاربِ دوستانامان در آمریکای لاتین یاد بگیریم. مگر آقای چاوز نبود که با مقاومت وصفناشدنی همین تغییرات را در قانون اساسی خودشان اعمال کردند پس ما هم میتوانیم چنین اقداماتی را انجام دهیم فقط یک شرط دارد و آنهم نترسیدن است... برنامه انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بهگونهیی مدیریت شدهاست که پیروزی ما در آن قطعی است و ما اهدافی بسیار فراتر از این انتخابات داريم که از جمله آن بهدست گرفتن برخي مراكز مالي مهم نظير ... (؟) است چرا كه هيچ دليلي ندارد چنين مراكزي خارج از اختيار دولت باشد.»
اواخر فروردین، رئیسجمهور سوئیس و احمدینژاد:
«احمدینژاد ضمن ابراز امیدواری به سیاست جدید آمریکا گفتهاست که: ایران از وضعیت فعلی ناراضی است و خواهان تغییر آن است، بدینمنظور باید گام اول را آمریکا بردارد و تغییری جدی در سیاست خود بدهد. احمدینژاد همچنین گفتهاست اگر اوباما بخواهد، میتواند این دگرگونی را به انجام رساند. این تغییر از نظر احمدینژاد بایستی در همین ماهها انجام شود، چون بعدا مشکلتر خواهد شد»
*** ***
این چهار بند بالا را، چهار اپیزود اساسی،مهم و حساس میدانم برای اینکه تاکید و تکرار کنم، اینبار، رای ندادن چقدر اشتباه و بچهگانهست.من از تحریمیها سوال میکنم، اگر هیچ حرف دیگری جز اینچهار بندِ بالا را نخواندهبودید باز چه دلیلی را میتوانستید برای این تصمیم مطرح کنید و یا بر چه اساسی خودتان را مجاب به «بیتفاوتی» کنید؟ حالا بماند،مطالبِ فراوانی که چه من،چه سایر دوستانِ مخالفِ تحریم تا به امروز منتشر کردهند.باری،جالب آنکه اشارهام به این چهار بند،بدین شکل، بدونِ هیچ شرح و توضیحِ اضافهای است؛یعنی دقیقا به وضوح میشود دریافت تا چه اندازه «خطر» حس میشود، تا چه حد «تغییر» الزامیست و باید رفت و رای داد.حتی اینبار، اینگونه است که میشود «جریانِ انتخابات در جمهوری اسلامی»را محکِ درستودرمان زد.
بهواقع،احمدینژاد برای هرچه تدبیر نکردهباشد،در زمینهی انتخابات،نهتنها کار کردهاست بلکه بهنظر میرسد حسابشده و خوب پیشرفته و میرود.سفرهای متعدد استانی،سیدیها و پوسترهای تبلیغاتی، سیبزمینی و شیر رایگان و ... همه بهکنار، حمایتهای گستردهی رسانه از ایشان بهکنار، «بندِ اولِ همین مطلب» را شاید بتوان «تبلیغی جهتدار و پر نفوذ» خواند که با قرار گرفتن، کنار عملکردِ تبلیغاتی ِ او از هر نوعاش و از هر جنبهاش-عوامفریبیاش باشد،نباشد مهم نیست- که چندتاییاش را هم شمردم، تحقیقا و ایضا دقیقا نشانههای تبلیغاتی قوی را داراست.که اثرش را هم میبینید و هم خواهید دید.
عقلانیست در این انتخابات شرکت کرد و به یکی از دو کاندیدای مهم،یعنی کروبی یا موسوی رای داد. در آن «بند سوم این مطلب» میبینید که احمدینژاد،چگونه حتی دو سال را برای خود کافی نمیداند، و به چه منابعی چشم دارد.من تا این ساعت،نظرم روی «میرحسین موسوی»ست.با مصلحتاندیشی و عاقبتنگری، همهامان باید حرکتی کنیم تا خُردادمان، زمستان نشود.
+ دیوار به دیوار ِ آزادی
+ عمو زنجیرباف
+ سکوت شیشههای شب غمی داره
+ انتخاب کردن، با دیکتاتور کنار آمدن نیست (1)
+ انتخاب کردن، با دیکتاتور کنار آمدن نیست (2)
+ انتخاب کردن، با دیکتاتور کنار آمدن نیست (3)
+ انتخاب کردن، با دیکتاتور کنار آمدن نیست (4)
+ مخالفم، اما مخالفت را بلدم
+ آقا! اجازه هست بگیم؟