Sunday, May 17, 2009

آقا! اجازه هست بگیم؟

Sound of Silence/ mana neyestaani/ GrandCafe


+ رسمن مملکت بی‌قانون است
+ دستور توقف انتشار روزنامه یاس نو صادر شد‬
+ یاسِ نو شبانه توقیف شد
+ کار از دست آیبتا خارج شد
+ در سوگِ یاسِ نو
+ یاس نو یا یأسِ نو
+ اگر این ظلم نیست، پس ظلم چیست؟
+ اول می‌بندیم، بعد مستندات را خواهیم یافت!


 


دموکراسی دارد برای‌امان شکلِ «آرزو» می‌شود.
این‌چه بغضی‌ست،بی‌شبنم،سال‌های سال در خانه‌ی ما،ایران،جا خوش کرده؟


آقا! اجازه هست بگیم؟
که خسته‌ایم از سین‌جیم!


سریال‌امان شده یوسف،کتاب‌امان ک.پ،فیلم‌امان اخراجی‌ها،روزنامه‌امان کیهان،هم‌شهری، از مجله‌ها که نگوییم به‌تر است،یک ترانه‌سُرایمان در داخل می‌میرد، یکی دیگر تبعید است،خواننده‌امان ساسی‌مانکن،خیابان‌امان آراسته به گشتِ ارشاد، پارک‌هایمان اهانت به دختران و زنان، ازدواج‌های‌امان اگر سربگیرند شده طلاق، ورزش‌امان شده فوتبال،فوتبال‌امان هم جنگ،اینترنت‌امان همه سانسور...
فرهنگ هم در حال نابودی‌ست و روزبه‌روز خبرهای بد بیش‌تر و بیش‌تر منتشر می‌شوند.
نه فقط این‌ها نیست. برید با یک اهلِ فن،‌مثلا یک خلبان صحبت کنید. ببنید جدا از سطح فرودگاه و هواپیمایمان، یک مقایسه‌ی کوچکی در آمار پروازهای‌امان با دیگران به‌اتان بگوید. تا فاجعه دستتان بیاید.
دنیا با ما قهر کرده‌است و ما همچنان رییس‌جمهورمان دعای فرج می‌خواند، در همان دو،سه سفرِ محدودی، که اگر نبود به‌کل، خودمان بودیم و خودمان. خودمان و تخریبِ خودمان.
کاش رییس‌جمهورمان به جای آن‌که ادعایش شود که نون‌و پنیر، چای‌و خرما می‌خورد که تمامِ ساده‌زیستی‌اش جز عوام‌فریبی نیست، می‌رفت شاطر عباس،می‌رفت شاندیز، می‌رفت لوکس طلایی، می‌رفت حاتم، می‌رفت خانه‌کوچک، می‌رفت البرز،می‌رفت نایب،... یا اصلا نه، یه «هایدا» می‌گرفت کوفت می‌کرد،اما حداقل کاری نمی‌کرد که فردا، این همه، شرمنده‌ی تاریخ باشد/ شود.



طرح از مانا نیستانی