به داریوش اقبالی و هواخواهانش به مناسبت ِ آلبوم "معجزهی خاموش" تبریک عرض میکنم.
نترس از این سیاهی، تو شبتابی! .. مگه نه؟
نترس از مرگ ِ دریا، خود ِ آبی! .. مگه نه؟ (شهیار قنبری- شبتاب)
***
با تو من همجامهی شب میشوم
همطپش با گر گر ِ تب میشوم
با تو من همبستر گلبرگها
از شکفتنها لبالب میشوم (ایرج جنتی - آواز پریها )
***
خورشیدتو کی بُرده و کی سایهتو آتیش زده؟
که از پی ِ این همه شب، شب رفته و شب اومده! (ایرج جنتی- ساعت شوم)
***
به کوچه که پیوستی! شهر از تو لبالب شد!
لحظه آخر ِ لحظه! شب عاقبت ِ شب شد! (ایرج جنتی- معجزهی خاموش)
***
شب از مهتاب سر میره / تمام ِ ماه تو آبه
شبیه ِ عکس یک رویاست/ تو خوابیدی جهان خوابه...
تماشا کن! سکوت تو / عجب عمقی به شب داده...
تو خواب انگار طرحی از/ گل و مهتاب و لبخندی
شب از جایی شروع میشه/ که تو چشماتو میبندی (روزبه بمانی- تصویر رویا)
همه این تکه ترانهها در یک آلبوم است.
ننوشتم که ترانه بررسی کنم، کلیشه بررسی کنم، هنجار شکنی بحث کنم، نو آفرینی فریاد کنم!
خواستم بگم، راست میگویند! شب ِ کهنهی ما، هنوز بوی لالایی میدهد!
عادت کردهایم خوابمان هم که میآید، خوابمان کنند!