شاید بیشتر از چهار،پنج بار از نزدیک گلوله شلیک کردن را ندیده باشم، آن هم صرفا برای دیدن! برای فهمیدن! ولی خوب، نفهمیدم.
نفهمیدم، چه اشکالی دارد آدم سلاح ِ کشتن را نفهمد؟ شعر ِ حافظ که نیست! هست؟
حواست هست پسر جون! اینی که تو دستمه،کلاشه! کلاشنیکف! اصلا اسلحهی سازمانیمونه! قبلا هم رسما واسه ارتش روسیه بوده!
حواسا جمع باشه، تا بگم چه جوری کار میکنه... .
برام مهم نبود چه جوری کار میکنه، برام مهم بود کجا کار میکنه ولی من که نمیتونستم بگم، "شما حواستو جمع کن"....
دنیا چه رنگیه؟
اگه بشه دنیا رو با چشمای خدا تماشا کنیم، اونوقت چشامون خیس میشه یا نه؟ آخه این دنیا واسه کیه؟ ما خودمون از بچهگی دیدیم که خونهها رو هر سال مادرامون، از نو گردگیری ِ حسابی میکنند و خوب بهش میرسند آخه مگه اینجا صاحب نداره؟ یه گردگیری! فقط یه گردگیری ِ ساده!
آره دیگه! خونهی بزرگ سخته نظافتش!
نمیآی که با هم برسیم؟
میخوام رو خودم مین کار بذارم تا کسی به انسانیاتم تجاوز نکنه!
میخوام چشم بذارم، برگردم به فروغ ببنیم چی میگه، چی میگه حیفه آدم این همه چیزای قشنگو نبینه!؟ برم با فروغ دعوا کنم آخه چی میگی شاعر ِ من؟ بگم خوب شد زود رفتی وگرنه مینوشتی: "کشتار باغ ِ بالا! ... جرات داری بسمالله..."
نه دیگه، نه! داری بد میگی، داری جفنگ میگی، اسلحه که داشته باشی همه چیز سادهتر میشه*
*حکم- مسعود کیمیایی
مرتبط:
بخوانید: + (توحیدلوی عزیز)
ببینید و بخوانید: + (قاریزادهي عزیز)
بخوانید: + (جلالیفخر عزیز)
فقط یک عکس: + (خبرگزاری فارس)
دیدگاه مهم از کیوان: + (ضمن اهمیت نگاهش، نظرم را همانجا برایشان نوشتم البته!)