... تن ِ من مباد!
مگر میشود ایران را دوست نداشت؟ چه زشت، چه زیبا، این زادگاه ِ مقدس، این پیر ِ مشرق، عزیزترین و ماندنیترین سبزهای یکان یکان ِ ما ایرانیها و حتی شرقیهاست.
ایران، نه با پیشوند و پسوندی نه در قابی، هیچگاه شایستهی آن نیست که حتی یکی از مسئولیتهایش را فردی نااهل و نالایق بگیرد و همین است که با وجود ِ همهی بیدار نماییها، همیشه افرادی هستند که حقگریزیها و بغضها را با کوکترین قلمها و نفسها و صداها و سازها در گوش ِ همکیشان و هم قبیلههای خود سر میدهند.
تا زخمهای سرزمین ِ مادری عمق ِ بیشتر بر نداشته تلاش میکنند با اندیشههای خود کاری برای دلستان ِ خوش آب و رنگ ِ خود انجام دهند.
خبری در شبکهی خبری برنا *
محمد حسين صفار هرندي؛ وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در اين جلسه ضمن پاسخگويي به سوالات نخبگان جوان اظهار داشت: تاکنون اقدامات بسيار زيادي در زمينه فرهنگي صورت گرفته و طرح هايي هم در دست اقدام است.
وي درباره عدم نمايش سازهاي موسيقي در تلويزيون گفت: ترويج موسيقي جزو شئون اسلامي و ايراني نيست و ما وظيفه ترويج را جزو شئون تلقي نمي کنيم اما جامعه جوان ما به موسيقي نياز دارد. که اين نياز از طريق گرايش عده اي به رشته هنر مسيقي برآورده مي شود.
دل ِ من حالش خوشه! اصلا بلد نیست بگیره! **
آقای صفار هرندی که از هفتاد و سه تا هشتاد و چهار در کنار ِ حسین شریعتمداری - مدیر مسئول- به عنوان ِ سردبیر و معاون مدیر مسئول در روزنامهی کیهان دست به قلم بود و برخی مواقع شاید دست به گلو! با پیروزی آقای احمدینژاد در ریاست جمهوری، بر تخت ِ قدرت ِ فرهنگی این مملکت تکیه زدند.
با پیشینهای که داشتند بسیاری از هنرمندان ِ حزباللهی و نیروهای سپاه را به وزارتخانهی خود(!) راه داد. ایشان با ورود خود دست به یک شاهکاری زدند که شاید به عنوان ِ اولین اقدام پس از انتخاب(!) تنها از ایشون این عمل بر میآمد! و آن این بود: صدور ِ بخشنامهای که زنان ِ کارمند وزارت ارشاد نمیتوانستند از ساعت شش بعد از ظهر به بعد در محل ِ کار به اضافه کاری بپردازند.
- برگزاری نمایشگاه ِ کتاب به صورت ِ تاسفانگیز و غمناک یک سال بعد از روی کار آمدن
- ضعفهای مدیریتی در امر ِ کتابخوانی
- رشد ِ بیسابقه در عدم ِ رعایت کپی رایت
- پس رفتهای عجیب و غریب در موسیقی
- سانسورها و توقیفهای کم نظیر در رسانهها و مطبوعات
- رشد ِ دستکاریها در کنار ِ سختگیریهای ارائه مجوز به هنرمندان
- شکستهتر شدن سینمای ایران
و ...
شاید صرفا مختصری از ضعفهایی باشد که در حین نوشتن ِ این دستنویس به ذهن ِ من خطور کرد. و خیلی از آنها را در سایهی طبیعت ِ گاه خوب گاه بد ِ فراموشی ِ آدمی یا ذهن ِ خسته یا خودسانسوری ِ گاه القا شده از یاد بردم.
با این سوال- و رها کردن آن- که با نزدیک شدن به اوج ِ نفرت پراکنیها و شُروع دورهی مدیریتی افرادی چون صفار هرندی، سینماگران و هنرمندانی چون محسن مخملباف و بهرام بیضایی چطور رخت ِ کهنهی خستهگیهایشان، تازه شد؟ بحث را به نگاهی به خبر ِ ارائه شده سمت و سو میدهم.
نگاه ز آگاه خواه!
در بخشی از مقالهی "دکتر حسین صدیق" با عنوان "موسیقی و حکیم قشقایی"میخوانیم:
«به خلاف آنچه مرفّهان بيدرد و دهريون و حكمتناآشنايان لاابالي و خوشگذرانان بيادراك و معرفت شايع ميكنند، دينمداري و خدامحوري و كهانتخويي و تعبّدپيشگي، اساس و جانمايه موسيقي بشر است. قدمت موسيقي به اندازة زبان و شايد از آن هم فزونتر است و اعتبار و اهميت آن بسيار فراتر از اعتبار و اهميت زبان است. چرا كه بشر بي آن پيوسته احساس فقر و خلأ معنوي كرده است. و اگر زبان را به مثابه وسيله اُنسيت و ايجاد ارتباط و پيامرساني روزمره به كار گرفته است، با موسيقي به عنوان زباني فراتر از آن و وسيلهاي پرشورتر از زبان معمولي سخن گفته است و آن را يك عامل بنيادين حيات معنوي خود، چون زيرساختي بر زندگي اين جهاني برشمرده است. موسيقي هيچگاه ماهيت سرگرمكننده، مانند شطرنج يا چوب الف نداشته است و انسان، بي آن احساس كمداشت كرده است.
موسيقي در هر زمان و در همة روزگاران بشر بوده است و اندرونة بشر از لحظة تولد با آن عجين شده است»
بسیار دیده شده است که سخن را گفتهاند بدون آنکه به آن فکر کرده باشند. اما وقتی شما به عنوان ِ یک مسئول کنار ِ جماعتی با عنوان ِ "نخبهگان" قرار میگیرید و میخواهید دهان به سخن بگشایید قضیه به شدت متفاوت میشود. ولی چرا به این موضوع توجه نمیگردد؟ آنوقت باید به تواناییهای فکری افراد دقت کرد.
کسی امور را در دست میگیرد که:
- میگوید: جامعهی "جوان" به موسیقی نیاز دارد.
- میگوید: اقدامات ِ فرهنگی انجام شده. ولی چه و کی؟ پیروز یا شکست خورده؟!
- رابطهی ایران و اسلام را در چه میداند؟
- رابطهی موسیقی با اسلام را چه میداند؟
- رابطهی ایران را با موسیقی چطور؟
- رفع ِ نیاز ِ جامعهی "جوان" به موسیقی با تحصیل ِ عدهای در خرابآبادهایی به نام ِ "هنرستان" است؟! و اینگونه جامعه در مورد موسیقی به ارضا میرسد!
معلوم است جایگاه ِ موسیقی و وطن و اسلام را نمیشناسند. پس ارائهی راهکار کاملا بیخود است!
تا همینجا به این دستنویس قناعت میکنم.
* منبع خبر
** از رضا صادقی
شاید مرتبط:
۱- لینک یک
۲- لینک دو
۳- لینک سه
این بیت را همینجوری از خودم نوشتم (!):
جانَماز ِ پیش ِ رویت از جنس ِ ناجنس ِ خودباختهگان است
منظرهی شبراه ِ نامردان فضولاتِ حیوانات و شیطان است