و جالب است حالِ غلامحسین ساعدی را دارم.فرقاش دوتاست، در وطنام هستم،و دو دیگر آنکه عیال ندارم، چه برسد نازنازی هم باشد، وگرنه به جای آهنگ گوشیدن، قلم بهدست گرفتهبودم که:
عيال ناز نازی خودم
حال من اصلن خوب نيست، ديگر يک ذره حوصله برايم باقی نمانده و الخ.
به دادم برس، شوهر.
اوهوم. مینوشتم همینارو.