Thursday, August 13, 2009

از لحاظِ باور


...


از هیچ‌کس تنفری در دل نداشتم، اما کم‌تر کسی توجه‌ام را جلب می‌کرد؛ انسان‌ها از بی‌تفاوتی رنجیده خاطر می‌شوند؛ آن‌را بدخواهی یا تفرعن می‌پندارند، سخت باور می‌کنند که معاشرت با آن‌ها کسالت‌بار است.


 photo by Kiana


:..آرشیو..:
+ از لحاظِ آفرینش
+ از لحاظِ دیدن
+ از لحاظِ "اگر من جای او بودم"
+ از لحاظِ امروز
+ از لحاظ اندازه!
+ از رنجی که می‌بریم
+ از لحاظِ بو



پ.ن: پستِ «ازدواج؟»ِ منو که یادتون هست! به لطفِ این پستِ بهنود، دو قسمتِ زیبا و البته سانسور شده از «خاکِ آشنا» را دیدم. شما هم حتمن ببنید.پارتِ اول آغازش این‌گونه‌س:«ازدواج به هر دلیلی بی‌هوده‌س، به‌نظرِ من فقط یک نوعِشه که متمدنانه‌س...» و این هم دیگر پارت.