به پیرمردی فکر میکنم که تیوی را خاموش کرد. نیمنگاهی به نوهی تیریپ-فَشِناش و کسای دیگهای که اونجا نشستهبودند و چای و میوه میخوردند انداختُ گفت:
«اگه اسلام اینه، ما اصلن نمیخوایمِش»
به «مومنانی» فکر میکنم، که اینروزها، باور کنید، شرمندهتر شدند. باور کنید.هرچند ناخواسته.هرچند غلط.
جنایت با تَگِ اسلام، خیانت با برچسبِ دین،قتل با اَتَچِ حق. دیکتاتوری با طعمِ روحانیت!
خدایا! هر جا هستی سلامت و خوب و موفق باشی...!
پ.ن:به قولِ شکسپیر: «ابلیس قادر است بهخاطرِ اهدافِ خویش از کتابِ مقدس نقل کند»