در فیسبوک گروههای مختلفی برای حمایت از کاندیداهای مختلف تشکیل شده، برای مثال، گروهی برای میرحسین موسوی با بیش از ده هزار و سیصد حمایتکننده و گروهی برای احمدینژاد در حدود صد و هشتاد حمایتکننده و گروهی برای کروبی نزدیک هفتصد حمایتکننده.
این در حالیست که گروههایی در فیسبوک به مخالفت و تنفر از احمدینژاد، میپردازند که مطرحترین آنها با نام "من شرط میبندم میتوانم یک میلیون نفر پیدا کنم که احمدینژاد را دوست ندارند" نزدیک به چهل و پنج هزار نفر عضو دارد.سایر گروهها نیز نامهایی با همین مضمون، مثلا "احمدی نژاد،نه" و "تنفر از احمدی نژاد" را دارا میباشند. حتی صفحهای برای حامیان روزنامه ای که اخیرا بعد از انتشار دوباره، به نامِ "یاس نو" توقیف شده، تشکیل شده است که با بیش از هزار کاربر حامی، از احمدینژاد نیز بین کاربران محبوبتر است.
با توجه به موارد بالا، و همچنین گروههایی که از خاتمی حمایت میکنند و به نفع جریان اصلاح طلب مورد استقبال قرار گرفتهاند، فضای فیسبوک کاملا مخالف با دولت فعلی میباشد و این با توجه به محبوبیت فیسبوک بین کاربران اینترنت در ایران خطری مهم برای احمدینژاد میباشد. همچنین است که نمیتوان از حرکتی که کاربران ایرانی فیس بوک به صورت انفرادی انجام دادهاند به سادگی گذشت و آن این است که کاربران حامی میرحسین موسوی عکسهای پروفایل خودشون را به نشانهی حمایت از او، به رنگ سبز در آوردهاند.
علاوه بر اینها آنچه که فیسبوک را به کام دولت ایران تلخ میکند، وجود گروههایی آگاهیدهنده بین کاربران ایرانی در خصوص حقوق بشر و آزادی است.برای مثال گروه "سنگسار را متوقف کنید" و "اتحاد رفع تبعیض علیه زنان" مورد توجه کاربران ایرانی قرار گرفتهاست.
در چند سال اخیر نکتهای که بین کاربران ایرانی به چشم میخورد استقبال آنها از فضاهای اجتماعی مجازی همچون توییتر،یوتیوب،یاهو360،ارکات،فلیکر و ... میباشد که نقطهی اوج آنها شاید فیسبوک باشد که از محبوبیتِ بالایی برخوردار است و هنگامیکه این سایت فیلتر شد، در کمتر از یک ساعت، کاربران به یکدیگر راههایی چون استفاده از برنامههای مختلف فیلترشکن و یا استفاده از دامنهای جایگزین را پیشنهاد کردند اما گسترهی فیلترینگ مخابرات ایران افزایش یافت و سپس به علت اعتراضهای فراوان از این سایت رفع فیلتر شد. نکتهی مهمی که وجود دارد این است که اگر به آماری که از جو حاکم بر فیس بوک بین کاربران فارسی زبان اشاره شد توجه کنیم میتوانیم دربیابیم که زیردستانِ احمدینژاد به دستور او از این فیلتر دست کشیدند تا فرصتی باشد برای این تبیلغ کاذب که دولت عرصه مجازی را برای مخالفانش محدود نمیکند، این در حالیست که بازخوردهای کاربران بعد از رفع انسداد، عصبانیت و تنفر بیشتری را از اقدامات دولت،حکایت دارد... و کلا: بیلاخ!
پ.ن: این یادداشتِ کوتاه را چند روز پیش همینجوری نوشتم.تقریبا یه گزارشِ کوتاهه.هرچند که جای تحلیل داشت ولی قصد خاصی هم نداشتم:)