Tuesday, April 14, 2009

پریشان‌بازی با ما می‌کنی

hafez & shajariaan in GrandCafe


گُداخت جان، که شود کار ِ دل تمام و نشد ...
بسوختیم در این آرزوی خام و نشد...


به کوی ِ عشق، مَنِه بی‌دلیل ِ راه، قدم...
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد...


هزار حیله برانگیخت حافظ از سر ِ فکر...


در آن هوس


در آن هوس


در آن هوس


که شود آن نگار رام و
.
.
.
نشد


نشد


نشد


+