Wednesday, April 8, 2009

مولف/متن/خواننده

"بیش‌ترِ کتاب‌ها مدت‌ها از چاپ‌اشان گذشته‌بود، و هیچ‌کس دیگر دلش نمی‌خواست آن‌ها را بخواند و آدم‌هایی که آن‌ها را خوانده‌بودند مُرده بودند یا این‌که آن‌ها را از یاد برده‌بودند، و کتاب‌ها هم به یمنِ همان فرآیند ارگانیکی که خاصِ موسیقی است حالا دوباره باکره شده‌بودند؛ حقِ تکثیر انحصاری کهنه‌اشان را عین پرده بکارت نو به تن کرده‌بودند."

این توصیفی که براتیگان از کتاب‌های یک کتاب‌فروشی در کتابِ صید قزل‌آلا در آمریکا می‌دهد،به شدت توجه منو به خودش جلب کرد. "بکارت" مشبه به‌یی در رابطه‌ی "خواننده و متن". این تشبیه مرا یاد یکی از مطالبم انداخت، با این تفاوت که برخلافِ بندِ فوق، من از سه عنصر صحبت کردم یعنی در مواردِ مولف،متن،خواننده، به ترتیب از مادر،زندگی،فرزند یاد کرده‌بودم. قبلن در یادداشتی با عنوانِ سکوت ِ سانسور شده، در مورد "لذت متن" نوشته بودم که:


"در ایجاد این لذت، مهم‌ترین مسئولیت بر گردن مولف است. برای من این موضوع دقیقا مثل ِ زایمان می‌ماند. در این گیر و دار مادر(نویسنده) باید آنقدر زحمت بکشد و سختی ببیند و رنج‌ها تحمل کند تا سرانجام  در حین ِ تولد ِ فرزندش(خواننده) جان ِ خود را از دست بدهد، "بمیرد" ولی نوزاد سالم و بهترین باشد. حالا این کودک می‌خواهد چه رفتاری با زنده‌گی داشته باشد بر عهده‌ی اوست.
اینک آیا کودک می‌خواهد به پیشینه برگردد و به ذهن ِ مادر ِ خود برسد؛ این نیز به عهده‌ی اوست. ولی آیا به طور ِ کامل و صحیح می‌تواند به آن‌چه در سر ِ مادر می‌گذشته خاصه در آن گیر و دار ِ مذکور دست بیابد؟!"


بعد از نوشتن آن یادداشت،دیگر به این موضوعات زیاد توجه یا فکر نکرده بودم، تا خواندن آن بندی که از ریچارد نوشتم، حال‌که دوباره به‌اش فکر کردم، دیدم هنوز معتقد به همونی که گفته‌بودم، هستم.


پ.ن: صادق خان! یادت هست که امشب‌مانندی بود که تنهای‌امان گذاشتی؟ حالا بیا بریم شراب ِ مُلکِ ری خوریم...