Wednesday, January 21, 2009

یه شب ماه می‌آد، یه شب ماه می‌آد

Grand Cafe


۱- خیلی خسته‌م! خیلی! حالی نیست که بخواهد بد باشد یا خوب، ولی بی‌حال هم نیستم! سردرگم هم نیستم ولی خوب، خیلی گمم! البته گم‌ترین پیدا! دورم و این‌جا! بی‌حوصله، بی رویا! هر جای این دنیا! گوشه‌ی ثانیه‌ها! پی ِ این قافیه‌ها! ... اَه ! اَه ! چی می‌گی بابا؟؟؟!!!


۲- نه گشنمه، نه تشنمه! نمی‌دونم چیه این های هایم! چیه این وای وایم!... دَلنگ، دلَنگ شاد می‌شَم!


۳- دلم هوس "من آمده‌ام وای وای" می‌کند! ولی نیامده‌ام، فایده نداره!


عاشق ِ این ادا و اطوار و ناز ِ این گوگوش هستم وقتی جوون بود و این "من آمده‌ام؛ وااای" رو می‌خوند، وقتی نشسته بود رو صحنه، چشم یه وَری می‌کرد و ابرو بالا می‌نداخت و شانه پایین! حرف نداره! به هزارتا قر ِ کمر الانش بغل ِ مهرداد جون می‌اَرزه! والا!


+


۴- آخ آخ! این تیک‌تاک این دو روز ترکوند! دیروز که بحث دل‌نشین "سکوت" بود. امروز بحث "علی حاتمی"! چقدر این "بهروز بقایی" دل‌چسب و خوش‌صحبته. تا اطلاع ثانوی با این آدم خیلی حال می‌کنم.
یه ترانه‌ی قدیمی که بهتره بگیم شعر عامیانه! که سراینده‌ش خودش نیز بود خوند، خیلی جالب و جذاب بود.
یه تیکه‌ش یادم مونده:


"تو چشم نذار، که شب می‌شه..."


۵- یک به یک می‌دهم!


امتحاناتُ عرض کردم! و پس فردا آخریشُ هم خواهم داد. چه فرقی می‌کند؟ درد، درد است!
این یه نمونه از سعی و کوشش برای یک امتحان است، البته نمونه‌ی چرک‌نویس ِ حل ِ تمرینش: +


۶- این روزها که واسه ۲۲ بهمن همه‌ش داره تظاهرات‌های اون زمانُ نشون میده. سعی می‌کنم،‌ به هیچ چیزی جز هم‌صدایی‌اشان دقت نکنم.
خوب یا بد، زشت یا زیبا، درست یا غلط، مردم، تاکید می‌کنم: مردم! با نصب ِ "میم"، یعنی دقیقا: همین مَردُم بودند که گَند زدند به همه‌ی خودخواهی و قدرت‌طلبی یک "شاه" در کشوری که به "آقا بالا سر" عادتی بس عجیب دارد! فراموش نکنیم: "مَردم" بودند!
گرچه به قول ایرج، "از پی ِ این همه شب، شب رفته و شب اومده" ولی می‌شود، طناب ِ اراده را به چاه انداخت و ماه را بالا کشید، نو کرد و سر جایش نشاند.
یه شب ماه می‌آد،
                       یه شب ماه می‌آد...


پ.ن: گاهی، حقیقت را دیر گفتن، خود عین دروغ گفتن است... :-)