همین امشب! فقط امشب!
زندگی! تو ساکت باش!
بگذار مرگ حرف بزند...
و عزیزم... تو! لابه لای حرفهای مرگ
کمی بوسه به حساب ِ لبهایم بریز!
از امشب به بعد
غزلهای دُرست و حسابی برایت میخوانم...
پ.ن۱: یک پست خوب تهیه کرده بودم که تمام این مطالب را شامل میشُد:
اسیدپاشی و ماجرای آمنه بهرامی، بمب جنسی و ماجرای حرفهای ریس سازمان ملی جوانان، جامعه و خانواده و ماجرای طرح انظباط اجتماعی، فیلترینگ و ماجرای اخیر در مورد فیلتر کردن چند وبلاگ
که همهی آنها را جداگانه ولی مرتبط نوشته بودم...
حیف! هر چی نوشتم همهش پرید! ... طوری سوختم که نگو!
پ.ن۲: به شدت سه ساله شدن جن و پری را تبریک میگم. با تمام کاستیها و مشکلات، میترا الیاتی عزیز را دوست دارم و به بابت این سه سال خسته نباشید ِ جانانه میگویم و نشریهاش را حادثهای مبارک میدانم... راستی! یادش بخیر! اواخر شهریور همین امسال بود که یک مینیمال از او نقد کردم..
پ.ن۳: بلیت خریدهام/ردیفِ جلو/ تنها/ برای خود آواز میخوانم/کف میزنم/ ممنونم +