"یکی بود، یکی نبود" کاملترین قصهی دنیاست. اینو وقتی نبودی فهمیدم. فهمیدم که آدمی هر چه بعد از این نوشت و بعد از آن اضافه کرد اشتباه بوده است. اشتباهاتی بزرگ!
من فهمیدم ولی تو هیچ وقت نمیفهمی.
چون جای "عاشق" و "معشوق" هرگز عوض نمیشه. همین است که رنجی،غمی کنار فهمیدن بیتوته کرده.
....
یک شب، قبل از مرگ، بغلم کن و بگو: "بهشت چه جور جاییه؟!". جهنم با خودم!
پ.ن۱: پاییز که سرما میخوری، یادت میاُفتد لای زمستان باز است.
پ.ن۲: عنوان پست از ترانه ی "مرا نترسان دوست" شهیار قنبری
پ.ن۳:(قسمت اول) نقد آلبوم "سیمرغ" از راستین به قلم ِ خوش نفس ِ "احسان سلطانی" عزیزم
و یا می توانید به ترتیب در سه لینک زیر دنبال کنید:
اول - دوم - سوم (کاری از احسان سلطانی)