Monday, September 28, 2009

نامش را چه می‌گذاری؟

 


شعری منتشرنشده از «الیاس علوی» نازنینم؛


به:سالوادور دالي


 


كودكي كه مرده به دنيا آمده بود
راز بزرگي را مي‌دانست



دالي ديوانه
دالي نقاش
يك نيمكت چوبي بكش
تا يكديگر را در بغل بگيريم
و فكر كنيم
اسپرم مجهول عوضي از كجا پيدايش شد؟
بيا مثل اين دختر
اين دختر ِمعصوم  ِ بيچاره
پاهامان را لخت كنيم
و تا صبح نخوابيم.


خسته‌ام
دالي مهربان
يك استكان چاي داغ بكش
گير كرده‌ايم
گير كرده‌ايم
وسط اين ...
نامش را چه مي‌گذاري؟
جزام
        فرسودگي
                    زنده‌گي.


نگاه كن
ماه ديشب چه مضحك است بر اين صفحه تكراري
چه مستانه مي‌دوند پرنده‌ها 
                          در اين قفس طولاني
به باد
كتاب‌ها
حشرات
به آدم‌ها نگاه كن.


دالي عزيز
بيا همه چيز را به هم بريزيم
چاقوي ابراهيم را تيزتر كن
عزرائيل را به بستر ببر
مردان را آبستن
زنان را زشت
و آن بالا
يك پنجره بكش
مرا بلند كن
و با قلم مويت هل بده



كودكي كه مرده به دنيا آمده بود


راز بزرگي بود.


 


 


۸۵/۱۲/۲۶


 


 




  • سالوادور دالي (1989-1904) يكي از نقاشان معروف سورئال