Saturday, January 10, 2009

تکاپوی مصنوعی

Grand Cafe


با دست‌های سردت...


ولش کن.
این داستان تمام شده.*


**************


چند شب adsl ام به هم ریخته بود و کلی درس و کار دارم و این گرفتاری همچنان تا دو هفته‌ی دیگر به شدت تداوم می‌یابد! اما دیشب انتقامی از آی اس پی محترم گرفتم و بدون کاستی از حجمم همه‌ی آلبوم تازه‌ی داریوش یعنی "معجزه‌ی خاموش" را یک‌جا دانلود کردم که حدود هفتاد مگابایت بود و صبح امروز تقریبا همه‌ش را گوش کردم و عشق ِ دنیا را کردم! یه حال اساسی بُردم که نگو و نپرس و ....


صدای داریوش بی‌توجه به تکنیک‌هایش و کاربلد بودنش بسیار مورد پسندم است و بسیار غریبانه و خاص و دل‌نشین و رویا ساز است. راجع به این آلبوم نمی‌خواهم حرفی بزنم اما راجع به یک ترانه‌ی آن مطلب کوتاهی می‌گویم.


از میان ترانه‌های کم‌نظیر و خوش‌رنگ و استادانه‌ی ایرج، یک کار وجود دارد به اسم ِ "دل‌تنگم". این ترانه به باور ِ من بسیار فوق‌العاده‌س. اجرای بی‌نظیر داریوش و نیز ملودی هماهنگ و خوب را کنار می‌گذارم.
کلامی با واژه‌هایی که هر کسی سُراغ آن‌ها نمی‌رود: جلگه، کرکس، فاخته، مرکب، تکاپو...
ایرج جنتی از کسانی است که با کارهایش همواره ثابت می‌کند به هیچ وجه "واژه باز" نیست.


- هم‌خاطره‌ی زنبق یک لحظه پس از رگبار
- از جنس تکاپوی مصنوعی ِ فواره ... بر حاشیه‌ی تکرار
- شکل ِ سایه‌ی ابرم... بودنی سیاه و بس


گرچه ایرج سُراغ ِ سوژه‌ی تازه‌ نرفت. ولی به باور من این ترانه از طراوت خاصی برخوردار است و ظرایف دل‌چسبی در بعضی نقاط آن می‌درخشد. که این‌ها به علت نگاه و پردازش خوب و حرفه‌ای ِ اوست.


+
به هر حال دوستانم را به شنیدن این آلبوم جدید دعوت می‌کنم.
(احتیاجی به لینک دادن دانلود نیست. خودتان یک گشتی بزنید.)


 


* جواد سعیدی‌پور